🔹 ۱.سید حسن نصر الله ورودش به سوریه و عراق را تصمیم جمعی مقاومت لبنان دانست و صراحتا گفتند کسی به ایشان امری نداشته است. در واقع  سید حسن نصر الله از حیثیت لبنان و مقاومت دفاع نمنود و نشان داد حزب الله بازوی ایران نیست بلکه یک پازل از انقلاب اسلامی است و عزت و حریت این سازمان مقاومت فراتر از بازی های سیاسی امروز و یا فردای درون یک جغرافیای سیاسی است.

🔹 ۲. سخنان سید حسن نصر الله نشان می دهد بلوغی که مقاومت لبنان بعد از سه دهه رسید قرار نیست یک روزه و در یک مکان و با طعمه های بی خود سعودی به داخل کشیده شود و تبدیل به یک جنگ داخلی گردد. این یعنی حزب الله از صدر تا ذیل به انسجامی رسیده که می تواند قدرت تحلیل لازم برای ماموریت های مختلف پیدا نموده و با بحران های بی جهت به داخل کشیده نمی شود

🔹 ۳. اشاره سید حسن به متهم سازی حزب الله از سوی عربستان در داخلت امور کشورهای گوناگون عربی و بیجا و غیر واقعی بودن این اتهامات همراه با واقع گرایی بود. ایشان می فرماید:‌«  آن‌ها ما را مسئول شکست‌های خود می‌دانند و البته دراین مسأله اغراق می‌کنند» این همان نگاه واقع بین آرمانگرایانه است. هم واقع بینانه است و هم آرمان گرایانه و حتی زیاده گویی دشمنان موجب خروج وی از مسیر واقع بینانه نمی شود. 

🔺 نتیجه گیری:

🔹 صراحتا می توان گفت حزب الله حتی حزب الله ۲۰۰۶ نیز نیست. حزب الله به بلوغی رسیده که بسیاری از نهادهای مقاومت در جهان نتوانستند به آن دست یابند و شخص سید حسن نصر الله در مقام یک رهبر، توانسته موفقیت های چشم گیری داشته باشد. حزب الله دیگر یک مجموعه کوچک فعال در لبنان نیست و او را باید یک پازل مهم از مقاومت دانست.