✅عین هر شب ساعت یازده شب از راهروی ساختمان دفتر اومدم پایین و با نگهبان دم در که بخاطر یک قرون تفاوت شیفت شب و روز، شب شیفت وایمیسته خداحافظی کردم و کیف به دست به سمت ایستگاه بی آر تی رفتم!

✅عین هر شب وقتی رسیدم به بی آرتی دست کردم تو جیبم و عین همه بخاطر اینکه دخل نگهبان ایستگاه جور شه و جریمش نکن! پول دادم و چندتا اتوبوس ایستادم تا یکی سوار شم!

✅عین هر شب وقتی سوار شدم یاد این افتادم که چند سالی است دولت به شهرداری کمک نکرده و شهرداری هم نمیتونه تامین منابع کنه برای خرید اتوبوس...


✅عین هر شب یک مسافری تا من رو دید شروع کرد به صحبت از هزار تا مشکلش گفت و اخر سر هم یکی دیگه یادش انداخت که اقا اقا! ایستگاه را داری رد میکنی و تند تند حاج اقا دعا کن پیاده شد!


✅عین هر شب رسیدم انتهای خط بی آرتی و یک پایانه شلوغ مسافربری و مسافرهای جامانده و مردمان خسته به امید رسیدن به خونه!


✅عین هر شب وقتی میرم سوار تاکسی شم! میبینم مردمی تو راه ایستادن که خسته خسته و برای یک تومان پول حلال تا این موقع شب ایستادن کار کنند شاید بتونند خرج زن و بچشون را در بیارن!


✅عین هر شب تا نشستم! اما این بار راننده دستاشو نشون داد و گفت: « حاج اقا، میبینی دستامو! گچ کارم.... 21 ماه دنبال یک پروژه می گردم... هرجا هم میرم میگن یا پروژه نیست یا اینکه کار متری 12 تومنی را به پام  6 تومن میزنن .... منم مجبور میشم بیام مسافر کشی!»  و من با این حرفش تو ذهن خودم غرق کرد... چرا؟


✅عین هر شب وقتی داشتم میومدم سمت کوچه! از سوپر مارکت سرکوچه پرسیدم « چه خبر» و گفت « عین هر شب، دوباره جنس ها گرون گرون شد!» و من باز باخودم کلنجار میرم


✅عین هر شب وقتی میرسم! دارم میبینم رفتگر زحمتکش.... آشغال های ساندویچی سر کوچه را با دستاش جمع میکنه و میرزه تو سطل آشغال.....


✅عین هر شب وقتی از جلوی یک تپه ماسه خالی شده رد میشم.... به رکود جامعه ای فکر میکنم که همه چیز داره....


✅عین هر شب وقتی به ماشین سیمان نگاه میکنم! یاد اراکی می افتم که براش شهید دادیم......


عین هر شب وقتی به دم خونه میرسم و #کلید در میارم در باز کنم به هزاران وعده عمل نشده فکر میکنم که مردم براش صبر کردند....


✅با خودم میگم « باید همه مسئولان را اجبار کنند هفته ای یک بار بدون محافظ و صد تشریفات الکی تو خیابان ها قدم بزنند.... باید بعضی ها بفهمند این مردم اگر چیزی نمیگن نه به خاطر چشم ابروی اونها به خاطر عزت و استقلالی که تا حالا خواستن.... با خودم میگم ایکاش داعش لعنتی نبود تا این همه شهید مدافع نمیدادیم.... بعضی از اینها اگر بودن وضع خیلی عوض می شد..... با خودم میگم بخواب عافیت طلب.... خوب بخواب»


⭕️این داستان هر شب من است.....