چند هفته ای است بر روی مفهوم «امنیت فرهنگی و بایسته های هویت ملی » کار میکنم. به طوری که شبها دیگه گاهی کلافه می شوم، بخش اول این مقاله را تمام کنم. از بس که یک مفهوم دقیق برای واژه های فوق نیست. ماحصل تحقیقاتم، مبدل شد به یک تحقیق ابتدایی در مورد امنیت فرهنگی و بایسته های هویت ملی... هرچه کردم تحقیقم به فصل دوم نکشید، اما حتما باید منابع جمع اوری کنم که خیلی هم سخته....

🔺 علی ای حال.... دو تعریف که یکی برگرفته ودیگری جمع اوری و تولید شخصی در مورد واژه امنیت و فرهنگ به این شرح است:


📎 1. امنیت : امنیت یعنی حفاظت در مقابل خطر( امنیت عینی )، احساس ایمنی ( امنیت ذهنی) و رهایی از تردید ( اعتماد به دریافت‌های شخصی). ( زندی، درآمدی بر سیاسیتگذاری امنیت ملی، صفحه 20 و 21 )


📎2.  فرهنگ: هر نوع ارزش و باورهای شخصی، گروهی و اجتماعی که نیاز فرد ،گروه و اجتماع است و قطع ان یا تغییر در کارکردها و روش هایش موجب  بهم ریختن افعال شان می گردد. 

👇

🔺با تعریف فوق تصور کنید، وقتی بیان می شود جنگ فرهنگی، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی اگر بخواهیم با رهیافت کارکردگرایانه، تحلیلی واقعی و وضعیت سنجی حقیقی نسبت به ضریت امنیت فرهنگی بدست آوریم، می فهمیم چقدر این ضریب پایین است. برخلاف تصور مردم که گهگاه فکر میکنند امنیت یعنی یک اقدام سخت، بخش نرم امنیت مهمتر از دیگر ساختارهای واژه امنیت است. 


🔺به طور مثال اگر مردم بدانند دشمن در یک کیلومتری مرز حضور دارند، یقینا هر کنش نهادهای امنیتی و نظامی را می پذیرند تا دشمن تهدیدش دفع گردد و به امنیت ملی ضربه ای وارد نشود.اما واقعیت اینکه، مردم نسبت به امنیت فرهنگی که گاهی در ذیل مفهوم امنیت داخلی و گاهی امنیت ملی قرار می گیرد، بی توجه هستند...


🔺اکنون خودتان به امنیت فرهنگی جامعه صادقانه امتیاز دهید؟ ایا می توانیم با پایدار سازی امنیت، تقویت محورهای امنیت فرهنگی، هویت ملی و توجه به ضریب آن، کشور را از آسیب دیگر برهانیم. آیا باور خواهیم کرد الان ضریب امنیت فرهنگی در کشور مناسب نیست؟ چه زمانی میخواهیم این واقعیت را بپذیریم که بایستی یک قرارگاه مشخص فرهنگی برای بررسی وضعیت امنیت فرهنگی تشکیل شود و نقشه امنیت پایدار فرهنگی رسم گردد؟